لعنت اين باشد که کژ بينش کند
حاسد و خودبين و پر کينش کند
تا نداند که هر آنکه کرد بد
عاقبت بازآيد و بر وی زند
ز آنکه او گر هيچ بيند خويش را
مهلک و ناسور بيند خويش را
درد خيزد زين چنين ديدن درون
درد او را از حجاب آرد برون
مولانا - مثنوی - دفتر دوم
تفسير
نفرين واقعی اين است که شخص در خودبينی، نفرت،
حسادت، کينه و بدخواهی اسير شود. او نمی فهمد که چطور گرفتار و اسير عقوبت
های رفتار و کردار خود شده است. او از نگاه کردن به درون خود حذر می کند
چون می داند که چيزی جز درد و زخم در وجود خود نخواهد يافت. اما واقعيت اين
است که فقط تجربه همين درد است که او را از حجاب نادانی و غفلت بيرون
می آورد.
تفسير از استاد ارکان تورکمن
|