آن دراز و کوته اوصاف تن است
رفتن ارواح ديگر رفتن است
تو سفر کردی ز نطفه تا به عقل
نی بگامی بود نی منزل نه عقل
سير جان بی چون بود در دور و دير
جسم ما از جان بياموزيد سير
جمله تلوينها ز ساعت خاستست
رست از تلوين که از ساعت برست
مولانا - مثنوی - دفتر سوم
تفسير
کوتاهی و بلندی ويژگی های جسم و بدن ما هستند. درحالی که
سير و سلوک روح موضوع ديگری است. همه ما از نطفه تا عاقل شدن سفری را طی می
کنيم سفری که بسياری آن را بدون هدف، بدون قم برداشتن و بدون رفتن از جايی
به جای ديگر طی می کنند. سفر تعالی روح جدا از زمان و مکان است . جسم راه
خود را به دنبال مسير روح طی میکند و با او همراه می شود. تمام رنگها (فرم
های مادی) زاييده زمان هستند. کسی که خود را از قيد رنگها رها کند از
قيد زمان رها می شود
در جهان معنوی زمان و مکان بی معنی است. برای قلبی که
عشق معبود خود را چشيد ه باشد زمان و مکان مانعی نيست.
تفسير از استاد ارکان تورکمن
|