نگويد از سر بازيچه حرفی
کزآن پندی نگيرد صاحب هوش
وگر صد باب حکمت پيش نادان
بخوانند آيدش بازيچه در گوش
ب
سخن را سر است ای خردمند و بن
مياور سخن در ميان سخن
خداوند تدبير و فرهنگ و هوش
نگويد سخن تا نبيند خموش
سعدی - گلستان- باب دوم و
چهارم
معنی: فرد عاقل از هر سخنی میتواند نکتهای
دريافت کند و نادان از شنيدن هزاران پند و حکمت هيچ چيزی نمیفهمد و
آن را گوش نمیکند.
هر سخنی آغاز و پايانی دارد. شخص با فرهنگ و تدبير ميان
حرف نمیپرد و زمانی سخن میگويد که سکوت برقرار است و گوشها آماده شنيدن
هستند.
 |