يکی از چيزهايی که بشر
امروزی در حال از دست دادن آن است، احساس است. او ياد گرفته است تا به جای احساس
کردن در هر موردی فکر کند. اين دستور درباره
کمک به برگرداندن احساس به جای فکر است.
سعی کنيد احساس خود را
رشد دهيد. وقتی چيزی را می شنويد، کسی يا چيزی را لمس ميکنيد، غذا ميخوريد، حمام
ميگيريد و...
وقتی زير دوش هستيد،
حرارت آب را
حس کن. در مورد آن فکر نکن فقط سردی يا
گرمی آب را
حس کن.
ذهن خيلی ساده
به شما ميگويد: "آب سرد است". يا "آب گرم است". به همين سادگی. اما همين
سادگی و تصور ذهنی آن، حس را از شما ميگيرد. وقتی حمام ميگيريد، فکر نکنيد، فقط حس
کنيد، چيزی را هم تصور نکنيد. دقت کنيد همان لحظه ای که سعی می کنيد درباره آب و
دمای آن حرف بزنيد، حس آن را از دست ميدهيد. حرف زدن زياد باعث می شود تا درباره
هرچيزی از عمق احساس خارج شويد.
همين کار را با افکارتان
انجام دهيد. يعنی آنها را هم حس کنيد. با خود تکرار کنيد اينها افکار من هستند و
سعی کنيد آنها را هم حس کنيد. هيچکدام از اين افکار مال شما نيستند. آنچه مال شما
است، سکوت درونتان است. اين سکون درونی را کسی به شما نداده است بلکه از روز اول با
شما متولد شده است. اما افکار به شما داده شده اند و شما نسبت به آنها شرطی شده
ايد. اگر افکار مال شما نيستند، پس اهميتی هم ندارند.
اوشو: کتاب راز
ترجمه از رضا صادقی- ارديبهشت هشتاد و دو
|