صفحه ششم:
وضعيت ژاپن در زمان اوسويی
سال 1868 برای ژاپن يک نقطه عطف
محسوب میشود. در اين سال شخصی بنام ميجی امپراطوری کشور ژاپن را به دست گرفت. ژاپن
قبل از دوران امپراطوری ميجی کشوری بسيار بسته بود. برای حدود دويست سال (1600 تا
1868) بسياری از اروپاييان از آن اخراج شده بودند و فقط آلمانیها و چينیها
میتوانستند در ژاپن بمانند يا کار کنند، آنهم در بخشهای بسيار محدودی از کشور.
ژاپنیها حق خارج شدن از کشور را نداشتند. هرکسی به اديانی غير از بوديسم مانند
مسيحيت گرايش داشت اعدام میشد. بعد از به قدرت رسيدن ميجی، درهای کشور به سوی
اقتصاد آزاد باز شد. دولت افرادی را برای تحصيل و يادگيری فنون مختلف به خارج از
ژاپن فرستاد. روشهای آموزشی رايج در کشور اصلاح شد و ژاپن دستخوش تحول بزرگی شد.
در اين زمان، ژاپن از يک کشور کاملاً کشاورزی به سمت کشوری صنعتی گام برداشت.
سفر- تجارت
اوسويی سفرهای طولانی را انجام
میدهد. در بسياری از کتابهای ری-کی اين سفرها به نوعی با دوران کشف ری-کی ارتباط
داده شدهاند. اما اصلاً اين طور نيست. ری-کی در ژاپن کشف شد. نه در تبت نه در هند و
نه در خلال اين دوره از سفرهای اوسويی. او بعد از سالها سفر و آشنايی با تعاليم
مختلف در کشورهای شرقی و غربی به ژاپن برگشته و به کسب و تجارت مشغول میشود. اين
سفرها در راستای همان برنامه دولت وقت ژاپن برای بازشدن درهای اقتصاد کشور و در
همان دوران انجام شده است. شکست تجارت، او را دوباره به همان مسير معنوی زندگی سوق
میدهد. اينجا يک نکته مثبت وجود دارد. اوسويی اول از بابت تاجر شدن خيالش راحت شد
و بعد دوباره به همان راه قبلی برگشت. گاهی انسان بايد راهی را برود، در آن شکست
بخورد تا بفهمد که اين راه، راه او نيست.
اين نکته به وضوح در تعاليم
فرهنگ شرق مشاهده میشود. طبيعت دارای نظم و ترتيب است. همان طوری که فصلهای سال از
پی هم میآيند و میروند، تولد، جوانی، پيری و مرگ دارای تسلسل هستند، رسيدن به
درجات و قدرتهای روحانی و معنوی هم به وقت و درجای مناسب خود صورت میگيرد. چرا در
برخی تلاشها برای دريافت يا رسيدن به يک قدرت ناکام میمانيم در جای ديگری چيزی را
به دست میآوريم که خودمان هم آن را باور نمیکنيم. اين اصل، طريق برقراری و ايجاد
نظم و تعادل در زندگی است.
از تمام کسانی که ری-کی را ياد
گرفتند درباره نحوه آشنايیشان با ری-کی و ورود به هرکدام از درجات سوال کنيد. همين
امر را به وضوح مشاهده میکنيد. گاهی تمام اعضاء خانواده ری-کی میدانستند و معلوم
نيست چطور يک نفر جا میماند و بعد در زمانی و در جايی با يک مربی برخورد میکند و
.....ری-کی وارد زندگی میشود. گاهی در يک مهمانی، گاهی در اتوبوس، گاهی در مغازه
سلمانی، کسی از ری-کی حرفی میزند و گوش يک نفر معلوم نيست چطور به اين کلمه که ممکن
است خيلی هم بیمعنی به نظر برسد واکنش نشان میدهد و دنبال آن میرود. بعد ری-کی
درست همان موقع که بايد بيايد وارد زندگی میشود. همان طوری که برای کاشف خود نيز در
وقت لازم وارد شد.
مرگ يا پيدا کردن حقيقت
کسی درباره سختکوشی و استقامت
مردم ژاپن شک ندارد. ژاپن: کشوری که روزی نيست در آن زلزله رخ ندهد، در طول تاريخ
بارها جنگهای ويرانگر را تجربه کرده، تنها بمبارانهای هستهای در آن به وقوع پيوسته،
بارها با خاک يکسان شده و وقايع فراوانی از اين دست را تجربه کرده است. اما وقتی
امروزه به آن نگاه میکنيم پيشرفتهترين تکنولوژی و ظريفترين صنايع الکترونيکی را
در آن مشاهده میکنيم. همه اينها مرهون سختکوشی ملتی است که به کشورشان علاقه دارند
و میخواهند آن را بسازند. اولين معلم ری-کی وقتی عزم میکند تا برای مراقبه به
بالای کوه برود به دوستان خود میگويد: يا آنچه را که میخواهم میيابم و برمیگردم
يا کسی برای پايين آوردن جسدم بفرستيد. چنين عزمی است که تاثيری ماندگار به وجود
میآورد.
سه نما از معبد کوراما
ساتوری
در تعاليم ذن، ساتوری درک
واقعيتهای هستی به صورت ناگهانی و شهودی است. بسياری، تجربه دکتر اسوئی و دريافت
ری-کی را نوعی ساتوری میدانند. گفته میشود وقتی اوسويی از استاد خود که يک مربی
ذن بود پرسيد که برای رسيدن به ساتوری بايد چکار کند، مربی به او میگويد: يکبار
بمير!
اين حرف که فقط ممکن است توسط
يک استاد ذن گفته شود اوسويی را وادار میکند تا برای مراقبهای که به ساتوری منجر
شد به بالای کوه برود. روزهداری بيست و يک روزه در فرهنگ ذن، شيو گيو ناميده
میشود و يک روش تعريف شده و مشخص است نه چيزی که الزاماً اوسويی آن را برگزيده
باشد.
صفحه قبل صفحه بعد
|