صفحه آخر
ری-کی: تبت و هند
در بسياری از کتابها و سايتهای
هندی ريشه ری-کی را از تبت و هند معرفی میکنند. اما وقتی درست به تاريخچه دقت
میکنيم میبينم که کشف ری-کی در ژاپن انجام شده است. البته که اوسويی تحت تاثير سفرها يا آموزشهايی بوده که در
هند يا تبت دريافت کرده ولی کشف ری-کی هيچ ربطی به هند يا تبت ندارد.
اوسويی و مسيح
در بسياری از روايتهای غربی از
تاريخ ری-کی، از آقای اوسويی به عنوان معلمی نام برده شده که در صومعهای مسيحی درس
میداد و به درک نيروهای شفابخش مسيح علاقه داشت. نگارنده بررسیهای بسياری در
دستورالعملهای نوشته شده توسط استادان ژاپنی ری-کی انجام داده ست. در هيچ کدام از
آنها چنين
روايتی ديده نمیشود. آقای اوسويی نه پزشک بود و نه معلم صومعههای مسيحی. او يک
بازرگان سنتی بود که سالها با تعاليم معنوی ذن و تکنيکهای مختلف ديگر مانند کيکو
آشنايی بسيار داشت. به نظر میرسد بيان چنين نظراتی برای محترم کردن ری-کی و قابل
قبول جلوه دادن آن در ذهن مردم غربی انجام شده است.
ری-کی بعد از مرگ اوسويی
پس از درگذشت آقای اوسويی
انجمنی که او برای انتشار و آموزش ری-کی بنيانگذاری کرده بود به کار خود ادامه داد.
با وجودی که بسياری افراد آقای هاياشی را استاد بعدی معرفی کردهاند و طوری درباره
او حرف زدهاند که ظاهراً اوسويی همه چيز را به او واگذار کرده است، ولی میتوانيم مشاهده
کنيم که ابداً چنين نيست. هاياشی يکی از هفده استادی بود که از اوسويی باقی ماند
ولی شايد از بقيه فعالتر. از طرف ديگر شايد ارتباط او با تاکاتا و رفتن ری-کی به
آمريکا توسط هردوی آنها اين ذهنيت را توسط غربیها رواج داده باشد.
رياست اين انجمن بعد از مرگ
آقای اوسويی به ترتيب به افراد زير رسيد: جوسابورو يوشيدا، کانيچی تاکه تومی،
يوشيهارو واتانابه، هوچی وانامی، کيميکو کوياما و در حال حاضر ماسايوشی کوندو.
نفری که بعد از اوسويی به
سرپرستی اين مرکز منسوب شد بر روی محل دفن خاکسترهای اوسويی سنگ يادبودی نصب کرد.
بر روی اين سنگ يک متن طولانی حک شده است که ترجمه قسمتی از آن را در زير مشاهده
میکنيد:
"کسی که به سختی و با تلاش
فراوان مطالعه میکند و برای ارتقاء دانش و تعالی ذهن و روح خود تلاش میکند، "مردی
با روح بزرگ" ناميده میشود. وقتی چنين مردی از روح بزرگ خود برای آموزش دادن به
ديگران استفاده میکند و به مردم ياد میدهد تا راه درست زندگی را فرا بگيرند و
کارهای سازنده انجام بدهند، معلم (سنسی) ناميده میشود. آقای اوسويی يکی از اين
معلمين بود. او ری-کی را به دنيا عرضه کرد."
ری-کی و طب چينی
کسانی که با طب چينی آشنايی
دارند، وقتی به دستورات ری-کی سنتی توجه میکنند متوجه شباهتهای فراوانی میشوند.
اين دستورات ريشه در آموزشهای هاياشی دارند چراکه او به خوبی با طب چينی آشنايی داشت.
برخی از اين دستورات نيز از راه کيکو (چی گونگ ژاپنی) و توسط اوسويی وارد ری-کی شد.
در بين اين روشها انواع مختلف تکنيکهای تنفسی و روشهای مختلف اسکن کردن بدن افراد
وجود دارد.
البته بسياری از اين دستورات در
تعاليم شاگردان تاکاتا و بعد از رفتن به غرب از آموزش ری-کی حذف شد. چراکه در
بسياری موارد بايد لمس و تماسهای خاصی با بدن بيمار داشت که در غرب به لحاظ مسائل قانونی توصيه نمیشود.
ری-کی و آقای هاياشی
بعد از درگذشت اوسويی آقای
اوشيدا و تاکتومی مرکز آموزش اصلی اوسويی را اداره میکردند و آقای هاياشی درمانگاه
اوسويی را اداره میکرد و در عين حال برای خود يک مدرسه آموزش ری-کی داشت. در مدرسه
او سبک آموزش قدری متفاوت بود. او دوره درجه اول را به مدت پنج روز برگزار میکرد.
آقای هاياشی نيز برای شهريه دوره آموزش ری-کی مبلغ قابل توجهی دريافت میکرد.
بنابراين بسياری از شاگردان که از عهده پرداخت شهريه برنمیآمدند، برای مدتی در
درمانگاه به کار مشغول میشدند. به اين ترتيب افراد برای يادگيری درجه اول ری-کی
روزانه هشت ساعت به مدت سه ماه و برای درجه دوم روزانه همين مدت را برای يک دوره نه
ماهه کار میکردند. در تعاليم او برخی حالتهای دست برای انتقال ری-کی و تعدادی روش
درمانی بر مبنای محل قرارگيری مريدينهای بدن تدوين شد. هاياشی نيز تاکيد فراوانی
بر ثبت و نگارش تجربيات و نحوه تدريس خود داشت. همين امر باعث شده است که وقتی به
تعاليم ری-کی سنتی توجه میکنيم نوعی هماهنگی و همگونی در دستورات و طرز بيان آنها
مشاهده میکنيم که اصلاً در سيستمهای غربی ديده نمیشود.
آنچه مهم است و قبلاً نيز گفته
شد اين است که هاياشی ابداً تنها استادی نبود که از آقای اوسويی باقی مانده باشد و
اين برداشت اشتباه غربیها از تاريخچه ری-کی است.
تاکاتا: استادی که ری-کی را فقط
شفاهی درس داد
تاکاتا برعکس سيستم استاد خود
که همه چيز را بسيار دقيق ثبت میکرد، به کسی اجازه نمیداد هنگام شرکت در دورههای آموزشی
چيزی يادداشت کند. من هرچه فکر کردم نفهميدم چرا. شايد تاکاتا میخواسته غربیها را
از روشی که سالها با آن کار کرده بودند و در آن تبحر داشتند (يعنی ثبت و نوشتن)
خارج کند و کاری کند که به ری-کی دل بدهند. اما حاصل آن به وجود آمدن دهها روش برای
آموزش ری-کی در غرب شد. هر استاد که از تاکاتا به جای ماند، ری-کی و سمبلهای آن را
يک طور بلد بود و برای خود سبکی داشت که به هرحال قدری با بقيه فرق میکرد و اين به
درک و برداشت شخصی او مربوط میشد. اين اختلاف در کتابها و نوشتارهای غربی به خوبی مشهود
است.
بيماری: راهی برای تعالی
خانم تاکاتا برای درمان
بيماریهای فراوانی که به آنها مبتلا بود با ری-کی آشنا شد. بيماریها برای خانم
تاکاتا تبديل به ابزاری شدند تا او بتواند درهای ری-کی را به روی خود باز کند. شايد
اگر تاکاتا با هاياشی برخورد نمیکرد، ری-کی در آن زمان به آمريکا نمیرفت و فقط در
محدوده ژاپن باقی میماند. بيماریها میتوانند راهی برای گشوده شدن درهای تعالی و
ورود خير و برکت به زندگی باشند، اگر آنها را بپذيريم.
همين امر در مورد برخی از
مربيان ری-کی نيز ديده میشود. من تعدادی را میشناسم که روز اول برای درمان بيماری
که خود به آن مبتلا بودند به سراغ ری-کی آمدند و بعد از شفا يافتن به تدريس ری-کی
مشغول شدند و به سبب کار و تدريسشان امروزه صدها نفر از ریکی استفاده میکنند.
ده هزار دلار برای درجه استادی:
چه کسی پرداخت و چه کسی گرفت؟
خانم تاکاتا از سال 1970 شروع
به تعليم استاد ری-کی کرد. در تمام داستانهايی که از تاريخچه ری-کی میدانيم
به خواست خانم تاکاتا برای دريافت مبلغ ده هزار دلار برای درجه استادی اشاره شده
است. شهريه دورهها در زمان او چنين بود: درجه اول 125 دلار، درجه دوم 400 دلار و
درجه استادی ده هزار دلار.
اما واقعيت اين است که هيچ کس
چنين مبلغی را نپرداخت و افرادی که در دروههای استادی شرکت کردند برای پرداخت
شهريه خود تعداد قابل توجهی شاگرد برای خانم تاکاتا آوردند تا اين مبلغ را پر کنند.
صفحه قبل
|