گليم يا
پَلاس، پوشش و زيراندازی است که از پشم حيواناتی مانند بز و گوسفند يا ابريشم
بافته میشود.
گليم به شکل سنتی به عنوان زيرانداز يا پوششی برای ديوارها يا به عنوان
روانداز برای حيوانات باربر مورد استفاده قرار میگيرد.
اين زيرانداز که مردم ايران و افغانستان آن را با نام "گليم" میشناسند،
در ترکيه "کيليم" خوانده
میشود.
يکی از ويژگیهای
گليم سبکی است که آن را به زيرانداز مناسبی برای عشاير بدل میکند.
از سوی ديگر مواد اوليه ساخت آن يعنی پشم حيوانات از توليدات عشاير است و
مواد لازم برای رنگ کردن پشم از گياهان و مواد موجود در طبيعت به دست میآيد.
گليم بر خلاف قالی از روی نقشه بافته نمیشود
بلکه انتخاب نقش و رنگهای
به کار رفته در آن توسط بافنده و بر اساس حال و احساس او در هنگام بافت
انتخاب میشوند.
به اين صورت، از هر گليم تنها يکی از جهان وجود دارد.
آقای
اوزيير اوزيورت (Üzeir
Özyurt)
نويسنده کتابی به نام "زبان گليم آناتولی" است. در اين کتاب معنی و مفهوم نقشهای
گليم و ريشههای
اسطورهای
آن توضح داده شده است. کتاب در سال 1395 به فارسی ترجمه شد. اين مصاحبه توسط
مترجم کتاب با نويسنده انجام شده است.
پرسش
نخست: جالبترين
ويژگی گليم برای شما چيست؟
اگر
زبان گليم را درک کنيم، با مشاهده هر گليم میتوانيم
به فرهنگ، انديشه، احساس و قوميت بافنده آن پی ببريم. هر گليم به زبان خودش
با ما حرف میزند
و ارتباط برقرار میکند،
داستان زندگی و نحوه بافته شدن خود را به ما نشان میدهد.
اين جذابترين
ويژگی گليم برای من است. بايد بدانيم که نمادها و سمبلهای
به کار رفته در گليم، قدمتی به اندازه بشريت دارند.
گليم
چگونه گليم شد؟
گليم از
اول به صورت زيرانداز استفاده نمیشد
بلکه هدف از بافت آن درست کردن چادر بود. در واقع گليم در ابتدا، سرپناه
انسان بود و به دليل سبک بودن، جابهجا
کردن آن از محلی به محل ديگر ساده بود. برای بافت گليم از پشم حيواناتی مانند
بز و گوسفند استفاده میشود
که در کنار انسان زندگی میکنند.
دوام و پايداری گليم در برابر عوامل طبيعی بسيار زياد است. پس از مدتی به
هنگام بافت چادر و گليم، سمبلهايی
به نقش آن اضافه شد. اين سمبلها
به منظور حفاظت در برابر تهديدهای طبيعت روی گليمها
نقش بستند و به تدريج برای پوشاندن زمين و کف چادرها و فراهم کردن بستری برای
سکونت مورد استفاده قرار گرفت.
نمادهای
موجود در متن گليم الهامی از طبيعت هستند و درک انسان را از محيط پيرامون خود
نشان میدهد.
نخستين نمادی که روی گليمها
تصوير شد، نماد مثلث بود. سپس نمادهايی مانند درخت، پرندگان، ماه و خورشيد که
نيروی سرد و گرم را نشان میدهند
بر روی گليمها
نقش بست. اين نمادها بازتاب روح و احساس بافندگان گليمها
هستند و حس شادی يا ناخرسندی آنها را از وقايع پيرامون خود به نمايش میگذارند.
گليم، فقط زيرانداز نيست بلکه صفحهای
از کتاب قصه زندگی انسان است.
به
عنوان يک تاجر، وقتی يک تخته گليم را به کسی میفروشيد،
حس میکنيد
که شخص خريدار بر چه اساس گليم را انتخاب میکند؟
يک چيز
را مطمئن باشيد: اين گليم است که شما را انتخاب میکند.
در واقع شخص خريدار با نگاه کردن به گليم، بازتابی از درون خود را در گليمی
که انتخاب کرده مشاهده میکند.
اين بازتاب، در قالب رنگها
و نمادهای به کار رفته در گليم تجلی پيدا میکند
و شخص به صورت ناخودآگاه چيزی را انتخاب میکند
که با درون او ارتباط دارد. به عنوان مثال وقتی شخص گليمی را انتخاب میکند
که سمبل اليبلينده به فراوانی در متن آن وجود دارد، نشان از علاقه او به
نمادهای مادرانه و زنانه است. برخی افراد گليمهايی
را میپسندند
که نماد محراب در آنها غالب است. محراب از دور به مانند خانه و سرپناه به نظر
میرسد.
برای اين افراد حس امنيت بسيار مهم است.
سمبلهای
موجود در گليمها
در طول زمان چقدر تغيير کردهاند؟
سمبلها
دچار تغيير نشدهاند.
همان هستند که از روز اول بودند، ضمن اينکه ميان همه مردم جهان يک شکل دارند.
اين ما هستيم که تغيير کرديم. سمبلها
خود را با فرهنگهای
مختلف هماهنگ میکنند
تا معنايی را به انسان نشان بدهند که با خواست او همخوانی دارد اما شکل اوليه
و بنيادی نمادها تغييری نکرده است.
جايگاه
گليم در زندگی روستايی و عشايری چيست؟
گليم در
فرهنگ عشاير و روستائيان گاهی به مانند ناموس خانواده است. گليم ممکن است از
اجزای جهيزيه مادر خانواده باشد و در برخی مواقع چيزی نيست که عشاير آن را به
هرکسی به خصوص غريبهها
نشان بدهند برای همين بسياری از گليمها
نه فروشیاند
و حتی قابل مشاهده برای غريبهها.
در بسياری موارد، برای من فقط مشاهده يک گليم يا ديدن نقش آن بسيار جذاب و
هيجان انگيز بود. همان طوری که گفتم از هر گليم فقط يکی در جهان وجود دارد و
هرچيزی که بینظير
باشد، ارزش يک بار ديدن را دارد.
ضمن
اينکه گليم جزئی از دارايی خانواده است و مانند يک پس انداز به حساب میآيد.
در برخی خانههای
روستايی دهها و گاهی صدها گليم وجود دارد که مانند طلا پشتوانه مالی خانواده
به حساب میآيد.
گاهی
عشاير از من میخواستند
که گليم آنها را بردارم و به جای پول، وسيلهای
که مورد نيازشان است به آنها بدهم چون میگفتند
که براساس نوع زندگیشان
نيازی به پول نقد ندارند. به خاطر دارم سالهايی
که تلفن همراه به تازگی وارد زندگی مردم شده بود، در ازای بهای گليم، بارها
برای عشاير گوشی تلفن خريدم که میتواند
به آنها کمک کند تا در محيطهای
دور از دسترس با بستگان خود ارتباط داشته باشند.
يک
داستان يا خاطره در مورد گليم برای ما بگوييد
روزی در
يک روستا با پيرزنی برخورد کردم که 90 سال سن داشت. او گليمی بسيار قديمی
داشت که بيش از صد سال از عمر آن گذشته بود. او اين گليم از مادر خود به ارث
برده بود و قرار بود جزئی از جهيزيه دخترش باشد. اما دختر او تنها چند روز
پيش از مراسم عقد از دنيا رفت. پيرزن، سالها
اين گليم را در کوه و دشت حمل کرده بود و هربار که به آن نگاه میکرد،
ياد و خاطره دخترش برای او زنده میشد.
از من خواست تا اين گليم را از او بخرم چون فکر میکرد
که مدت زيادی تا پايان عمرش باقی نمانده و نمیخواست
اين گليم به دست هر کسی بيفتد. من اين گليم را به چند برابر قيمت واقعی آن
خريدم چرا که يک درام دردناک در پشت زندگی اين گليم قرار دارد و به نظر من
نمیشود
برای آن قيمتی مشخص کرد. من هرگز اين گليم را نفروختم چون به قصد تجارت آن را
نخريدم بلکه آنچه برايم مهم بود ارزش معنوی آن است.
پس به
نظر شما هر گليم يک کتاب داستان است؟
بله
همين طور است. گاهی يک گليم از يک نسل به نسل بعدی منتقل میشود.
ممکن است شخص بافنده سالها
قبل از دنيا رفته باشد ولی گليم و حاصل دست او در ميان خانوادهاش
باقی مانده است. مشکل اينجا است که ما به گليم فقط به عنوان يک جسم نگاه میکنيم.
ممکن است عمر پشم مورد استفاده برای بافت يک گليم بيش از پنجاه تا صدسال
باشد. به عنوان مثال مادر يا مادر بزرگ خانواده مقداری پشم را برای نوهاش
نگه داشته که برای جهيزيه خود از آن گليمی ببافد. بنابراين ممکن است قدمت يک
گليم يک صد سال ولی قدمت مواد اوليه آن صد و پنجاه سال يا حتی بيشتر باشد.
همه ما
دوست داريم که ياد و خاطرهمان
جاودانه بماند و گليم يکی از ابزارهايی است که اين امکان را برای انسان فراهم
میکند.
برخی نقشهای
گليم مانند سانديک که نماد صندوقچه است، جايی برای نگهداری
آرزوها و اعلام خواستههاست.
دختران گليم باف برای بافت اين نماد از موهای سر خود استفاده میکنند
تا آرزو و خواسته آنها برای ابد در گليم آنها نقش ببندد.
امروزه
وضعيت بافت گليم چگونه است؟
در حال
حاضر به جز بافندگانی که در ميان روستاها و عشاير زندگی میکنند
و به صورت سنتی به بافت گليم مشغولند، کارگاههايی
برای توليد گليم وجود دارد. در اين کارگاهها
از دختران گليمبافت درخواست میشود
که بر اساس يک نقشه اوليه و خواست خريدار گليم ببافند. اين درست بر خلاف شکل
طبيعی بافت گليم است چرا که ديگر اثری از طبيعت، خواسته بافنده و روح و احساس
و خلاقيت او در گليم مشاهده نمیشود.
در شکل سنتی، آنچه الهام بخش بافنده است، وقايع پيرامون او و حس و حال طبيعت،
آسمان، ابرها، درختان و حيوانات هستند.
دريافت نسخه
PDF مقاله
|